هفت گفتار درباره ترجمه – دکتر کورش صفوی (گفتار چهارم)

هفت گفتار درباره ترجمه – دکتر کورش صفوی (گفتار چهارم)

گفتارچهارم: شیوه نقد در ترجمه

هفت گفتار درباره ترجمه - دکتر کورش صفوی (گفتار چهارم)هیچ دو مترجمی از یک متن واحد ترجمه ای یکسان بدست نمی دهند و حتی اگر یک مترجم نیز پس از ترجمه متنی، اقدام به ترجمه ای دوباره از آن متن کند، برگردانی متفاوت از ترجمه نخست خود بدست خواهد داد. این مساله در زبانشناسی و بویژه در چهارچوب «کاربرد شناسی زبان»[۱]، تحت عنوان گوناگونی در ترجمه مطرح است.

بصورتی بسیار ساده باید گفت که گوناگونی در ترجمه، در دو سطح واژگان و نحو قابل بررسی است.

در ابتدا سعی بر آن است تا از محدودیت های گزینشی سخن گفته و سپس، اختیارات مترجم را که طبعا به گوناگونی در ترجمه منجر می شود مطرح سازیم.

الف- محدودیت در گزینش واژه

بسیاری از واژه ها و بویژه اصطلاحات تخصصی که در اغلب علوم بکار می روند، دست کم در دید نخست از یک معادل واحد برخوردارند. معادل واژه انگلیسی year «سال» است و برای واژه تخصصی phoneme نیز در زبانشناسی معادل «واج» در نظر گرفته شده است. برای واژه world می توان معادل های «جهان»، «دنیا»، «گیتی»، «عالم» و جز آن را در نظر گرفت که هر یک به گونه ای معادل واژه مذکور محسوب می شوند. بدین ترتیب به عبارت ساده می توان گفت که معادل یک واژه زبان مبدا، واژه هم معنی آن در زبان مقصد است و از آنجا که واژه مورد استفاده در زبان مقصد می تواند از یک یا چند واژه ی به اصطلاح هم معنی برخوردار باشد، بنابر این تمامی واژه های هم معنی در زبان مقصد، که معادل واژه مذکور در زبان مبدا هستند، می توانند معادل آن واژه زبان مبدا باشند. این نکته شاید در دید نخست قابل قبول بنظر برسد ولی چنین رابطه قاطعی در تمامی بافتهای زبان صادق نیست، زیرا هیچ دو واژه ای دست کم به دلایل زیر، هم معنی کامل نبوده و نمی توانند در تمامی بافتهای زبانی به جای یکدیگر بکار روند.

نخست اینکه دو واژه هم معنی ممکن است از نظر شمول معنایی[۲] با یکدیگر تفاوت داشته باشند.

دوم اینکه دو واژه هم معنی ممکن است از نظر هم نشینی با واژه های دیگر، باهم تفاوت داشته باشند.

سوم اینکه دو واژه هم معنی ممکن است از نظر سبکی با یکدیگر تفاوت داشته باشند..

بنابر این محدودیت در گزینش واژه معادل از چهارچوبی کاملا مشخص برخوردار نیست و باید اذعان داشت که حتی اگر در بافتی خاص، ترجمه یک واژه یا گروه واژه در زبان مبدا به انتخاب ساخت مشخصی از زبان مقصد منجر شود، همین واژه یا گروه واژه در بافتی دیگر می تواند به اختیار، معادل های گوناگونی را شامل می شود.

یکی دیگر از محدودیت های گزینش واژه، به وحدت کاربرد اصطلاح باز می گردد. برای نمونه اگر مترجمی از اصطلاح «نشانه» بعنوان معادل واژه sign استفاده کرد، باید همین معادل را تا پایان متن بکار ببرد و از کاربرد معادل هایی چون «علامت»، «نشان»، «نمودن» و «نمودار» و جز آن که بعنوان معادل های دیگر این واژه بکار رفته اند بپرهیزد.

ب – محدودیت در گزینش جمله

نخستین محدودیت مترجم در انتخاب جمله معادل، در نظر گرفتن جمله ای است که بتواند مفهوم جمله زبان مبدا را بصورتی دقیق، بدون افزایش یا کاهش برساند. این امکان وجود دارد که برای برخی از جملات زبان مبدا، جمله ای کلیشه ای در زبان مقصد بکار می رود. برای نمونه عبارت according to the United Press… بصورت کلیشه ای «به گزارش یونایتدپرس…» ترجمه می شود و برگردان آن بصورت «یونایتدپرس گزارش می کند که…» یا جز آن، غیر معمول می نماید.

توجه به سبک نگارش جمله زبان مبدا، یکی دیگر از محدودیت های مترجم در انتخاب جمله به شمار می رود. برای نمونه جمله انگلیسی زیر، که بخشی از نمایشنامه هملت است:

O that this too too sullied flesh

Would melt Thaw, and resolve itself into a dew

بصورت «ایکاش این پیکر بیش از حد پلید، به یکباره آب می شد؛ چون شبنمی می گشت و از این عذاب رهایی می یافت» یا چیزی شبیه به آن ترجمه می شود و طبعا جمله ای چون «ایکاش این تن که بیش از حد پلید شده است، ناگهان آب می شد و مثل شبنمی می شد و از یک چنین شکنجه ای خلاصی می یافت» نمی تواند معادل مناسبی به شمار رود.

الف- اختیار در گزینش واژه

معمولا در میان واژه های معادلی که می توانند در برگردان یک متن انتخاب شوند، یک یا چند واژه قرضی نیز وجود دارد. در زبان فارسی برای بسیاری از مفاهیم، تنها از واژه قرضی استفاده می شود. این واژه های قرضی چون «بشقاب»، «استکان»، «قفل»، «فیوز»، «پریز» و جز آن خلائی را در زبان فارسی پر می کنند، زیرا معادلی برای آنها در فارسی نیست. بسیاری دیگر از این واژه ها، خلائی را در فارسی پر نمی کنند ولی می توانند به اختیار مترجم انتخاب شوند. در این مورد می توان از واژه هایی چون «ویزا»، «پاسپورت»، «متد»، «استنطاق» و جز آن یاد کرد. انتخاب این دسته از واژه های قرضی بیشتر به سلیقه مترجم مربوط است. برای نمونه شاید مترجمی درک و خواندن واژه «ویزا» را ساده تر از «روادید» بداند و شاید مترجمی دیگر که سعی بر آن دارد که متن خود را تا حد امکان به فارسی ناب برگرداند، واژه دوم را برگزیند. به هر حال اختیار مترجم تا بدان حد است که متن برای خواننده مفهوم باقی بماند. برخی از مترجمان آنچنان در ترجمه های خود به فارسی ناب تعصب نشان می دهند که محدودیت نخست خود را که همانا برگردان پیام به صورتی مفهوم است، از یاد می برند.

برای نمونه:

Each cell of the electrolizer produces the same gas.l

«هر خانیز دستگاه برقکافت یک گونه گاز می سازد.»

مترجمی دیگر به استفاده از واژه های قرضی و بویژه واژگان عربی دلبسته است تا جایی که برای نمونه «قایق بادبانی» را به کار نمی برد و به جای آن، معادل sailboat را «کرجی شراعی» می داند.

تمامی این معادل یابی ها در چارچوب اختیارات مترجم قرار می گیرد و چنین معادل هایی را نمی توان نادرست دانست، بلکه باید نوعی خوش سلیقگی یا کج سلیقگی پنداشت.

یکی دیگر از اختیارات گزینش واژه به مساله ترجمه ارتباطی و ترجمه معنایی باز می گردد. تفاوت میان این دو گونه ترجمه، مبتنی بر تفاوت میان مفهوم پیام و معنی است. مترجم اختیار دارد تا میان ترجمه ارتباطی یعنی توجه به خواننده و ترجمه معنایی یعنی توجه به نویسنده، یکی را برگزیند و واژه معادل را انتخاب کند. برای نمونه در زبان انگلیسی، زیبایی به گل سرخ تشبیه می شود و در فارسی از «پنجه آفتاب» یا «ماه» استفاده می شود. بدین ترتیب جمله انگلیسی she is as beautiful as a red rose می تواند به اختیار مترجم و بر اساس آنکه ترجمه ارتباطی یا معنایی مورد نظر وی باشد، به دو صورت «او چون ماه زیباست» یا «او چون گل سرخ زیباست» به فارسی برگردانده شود.

ب – اختیار در گزینش جمله

نخستین اختیار مترجم در این چهارچوب، افزودن صورتهایی خنثی به جمله زبان مقصد است تا ترجمه رساتر و برای خواننده مفهومتر شود. برای نمونه می توان برگردان جمله انگلیسی زیر را در نظر گرفت:

In sum, Linguistics is the scientific study of language.l

«بطور خلاصه، [می توان گفت که]، زبانشناسی مطالعه علمی زبان است.»

استفاده از صورت خنثی در جمله مقصد، نظیر آنچه در میان دو قلاب آمده است، می تواند در رسایی مطلب موثر باشد و کاربرد آن در اختیار مترجم است.

این مساله در مورد حذف صورتهای خنثی از جمله زبان مبدا نیز صادق است. برای نمونه:

Semiology, [or semiotics], is the science of sign systems.l

«نشانه شناسی، دانش نظام های نشانه ای است.»

اختیار دیگر مترجم، استفاده از عملکردهای گوناگون نحوی است؛ برگردان جمله مرکب به ساده، تقطیع یک جمله مرکب طولانی به چند جمله ساده و کوتاه، کاربرد یک گروه واژه به عنوان معادل یک جمله، در نظر گرفتن یک جمله به عنوان معادلی برای یک واژه و جز آن، تماما می توانند در چهارچوب اختیارات مترجم قرار گیرند.

بدین ترتیب می توان گفت که اختیارات مترجم بسیار بیشتر از محدودیت های اوست و هر چه متن مورد ترجمه گسترده تر باشد، محدودیت ها ثابت و اختیارات بیشتر خواهد شد.

پیشتر گفتیم که هر مترجم در کار خود با محدودیت ها و اختیاراتی روبروست؛ بنابر این نقد ترجمه نیز می بایست متکی بر محدودیت ها و اختیارات مترجم باشد.عدم توجه به محدودیت ها و تخطی از قواعد آن، برگردان متن را به راهی می کشاند که در نقد ترجمه با اصطلاحاتی چون «درست» و «نادرست» قابل برسی است، لیک در چهارچوب اختیارات مترجم دیگر درستی یا نادرستی متن مقصد مطرح نیست، بلکه می بایست با اصطلاحاتی چون «رسایی»، «روانی»، «سلیسی» و جز آن به نقد پرداخت.

همانطور که پیشتر گفته شد، محدودیت های گزینشی در برگردان متنی از یک زبان به زبان دیگر شامل انتخاب به جای واژه با توجه به عملکرد آن در ساخت های ترکیبی، توجه به سبک متن، وحدت در استفاده از اصطلاحات، توجه به روابط دستوری حاکم بر ارکان جمله و بیان منظور نویسنده بدون افزایش یا کاهش در مطلب است. تخطی از هر یک از موارد بالا در نقد علمی با برچسب «نادرست» مشخص خواهد شد. برای روشن تر شدن مطلب، چند نمونه را مورد بحث قرار خواهیم داد.

There are eight ideograms in the Old Persian system.l

«در دستگاه زبان فارسی باستان هشت هزوارش وجود دارد.»

در برگردان فارسی بالا، چند محدودیت گزینشی رعایت نشده است و طبعا ترجمه فوق نادرست خواهد بود. نخست انتخاب معادل «هزوارش» به جای ideogram است. «هزوارش» در اصطلاح به واژه هایی آرامی اطلاق می شود که در برخی از خطوط زبانهای ایرانی میانه به خط بومی نگاشته می شدند، ولی به هنگام تلفظ، معادل بومی آن خوانده می شده است. عدم آگاهی از تعریف هزوارش، مترجم را بدین راه کشانده تا به جای کاربرد اصطلاحاتی چون «اندیشه نگار» از «هزوارش» استفاده کند. اشتباه دوم کاربرد لفظ «زبان فارسی باستان» است. بحث در اینجا به خط فارسی باستان مربوط است و هیچ ارتباطی به زبان ندارد.

نکته دیگری که می تواند به نادرستی در ترجمه منجر شود، افزودن یا کاستن واژه های باردار است. واژه های باردار، برخلاف عبارت های خنثی، به صورت هایی اطلاق می گردد که در تغییر معنی نقش موثر دارند. برای نمونه:

Aramaic, a Semantic language, was the international language of south-western Asia from the middle of the eight century B.C.l

برگردان۱: «آرامی، زبانی سامی، زبان بین المللی آسیای جنوب غربی از میانه قرن هشتم ق.م. بود.»

برگردان۲: «زبان آرامی، که یکی از زبانهای سامی به شمار می رود، زبان بین المللی آسیای جنوب غربی، از میانه قرن هشتم پیش از میلاد می نمود.»

باید گفت که اگرچه برگردان۲ سلیس تر از برگردان۱ است، لیک به دلیل کاربرد واژه «می نمود» برگردانی نادرست به شمار می رود. نویسنده به یقین زبان آرامی را زبان بین المللی منطقه مورد نظر در آن ایام می داند، در حالیکه مترجم برگردان۲، این یقین را به شک مبدل ساخته است. بنابراین باید پذیرفت که برگردان۱، اگرچه بسیار تحت اللفظی است ولی نسبت به برگردان۲ ارجحیت کامل دارد.

توجه به روابط دستوری حاکم بر ارکان جمله، یکی دیگر از محدودیت های ترجمه به شمار می رود و عدم آن به نادرستی کار منجر خواهد شد.

It is semantics, that will tell us, how a meaning differ from other meanings or the so-called concepts.l

«معنی شناسی به ما می گوید که یک معنی چگونه با دیگر معانی و به اصطلاح مفاهیم تفاوت دارد.»

در برگردان فوق، دو محدودیت یعنی توجه به تاکید بر واژه semantic و گزینش معادل «یا» برای حرف ربط or نادیده گرفته شده و ترجمه را نادرست ساخته است.

یکی دیگر از نکاتی که در چهارچوب محدودیت های مترجم قرار می گیرد، حفظ و تطبیق سبک در برگردان متن است و عدم توجه به آن، برگردان را نادرست می سازد.

Every language changes over a period of time.l

«هر زبانی در گذر از زمان بر مرکب تغییر ره می سپارد.»

گاهی اوقات مترجم، حتی به هنگام رعایت سبک برگردان متن، توجه به بار عاطفی واژه ها را نادیده می گیرد و از دیدگاه نقد علمی ترجمه، برگردان نادرست به دست می دهد. برای نمونه می توان برگردان عنوان کتاب Cry, the beloved country را به «بنال وطن» مطرح ساخت. انتخاب معادل «بنال» برای cry به دلیل بار عاطفی متفاوتی که نسبت به واژه معادل خود در زبان مبدا دارد، نادرست به شمار می رود.

در چهارچوب اختیارات مترجم، دیگر صحبت از درستی یا نادرستی نیست. مترجم می تواند در قلمرو اختیاراتش، از خود سلیقه یا کج سلیقگی نشان دهد. هر مترجمی نسبت به مهارت خود در کار، برای انتخاب واژه و ساخت جملات سلیقه هایی را اعمال می کند و این مهارت تا بدانجا می رسد که برگردان، رنگ و بوی ترجمه را از دست داده، برای اکثر خوانندگان دلنشین می نماید. اینکه از دیدگاه نقد علمی، واژه «دلنشین» چگونه قابل تعبیر است، ملاک مشخصی ندارد، لیک به هرحال گیرایی نثر، سادگی و رسایی تماما به دلنشینی متن مربوطند.

در پایان می توان گفت که رعایت محدودیت های گزینشی محتاج تسلط مترجم به زبان مبدا و آگاهی نسبی از زبان مقصد است و به کار گیری اختیارات، lمشروط به تسلط مترجم به زبان مقصد است.

نقد علمی ترجمه در چهارچوب اختیارات گزینشی مترجم، نباید تحمیل سلیقه خاص منقد را به همرا داشته باشد. ترجمه بنا به جوهر وجودیش، در میان علوم انسانی پیچیدگی های فراوانی دارد و طبعا نقد علمی آن نیز بس دشوار می نماید.

[۱] . pragmatics

[۲] . hyponymy

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *